گزارش نیوزویک از حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر روابط باکو و تهران
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۰۷۲۸
به گزارش جماران، نیوزویک در گزارشی به بررسی رابطه تهران و باکو در سایه تعمیق رابطه جمهوری آذربایجان با رژیم اسرائیل پرداخته و می نویسد:
همزمان که ایران عمیقتر درگیر بحرانهایی می شود که در حال حاضر خاورمیانه را ویران میکند، جمهوری اسلامی به همکاری بیشتر با همسایه مسلمان شیعه خود که مدتهاست آن را متهم به برقراری روابط نزدیک با دشمن اصلی خود یعنی اسرائیل کرده، چشم دوخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قمار ایران، بهبود روابط با آذربایجان علیرغم مشارکت فزاینده باکو با اسرائیل، تغییر قابل توجهی را در منطقه ای در تقاطع قاره ها و منافع رقابتی قدرت های بزرگ از جمله روسیه و ایالات متحده نشان می دهد. اما اصطکاکهای ریشهدار در قفقاز و خارج از این محدوده، همچنان تهدیدی برای شعلهور کردن مجدد رقابتها و از بین بردن مشارکت شکننده و رو به رشد بین باکو و تهران است.
تنها چند روز پس از آغاز جنگ بین اسرائیل و جنبش فلسطینی حماس در غزه در اکتبر گذشته، ایران یک توافقنامه تاریخی را با آذربایجان برای ایجاد یک مسیر ترانزیتی موسوم به کریدور ارس امضا کرد که به آذربایجان اجازه دسترسی به استان نخجوان را از طریق خاک ایران میدهد. این معامله به عنوان گامی حیاتی در جهت جلوگیری از یک گزینه بحث برانگیزتر، معروف به کریدور زنگزور، تلقی می شود که باعث می شد آذربایجان تلاش کند مسیر ارتباطی ایران و ارمنستان را برای رسیدن به نخجوان از بین ببرد.
پیش از این، آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو رقیب در قفقاز جنوبی برای دهه ها بر سر منطقه جدایی طلب قره باغ کوهستانی با هم درگیر بودند. این منطقه هرچند در اختیار ارمنستان بود اما از منظر بین المللی به رسمیت شناخته نشده بود. در سپتامبر سال گذشته میلادی ، در بحبوحه پیروزی های قاطع، آذربایجان با کمک اسرائیل و ترکیه این منطقه را به محدوده سرزمینی خود بازگرداند.
ایران که به طور سنتی از ارمنستان حمایت می کند، به سمت تنظیم مجدد رویکرد خود حرکت کرده است. در بحبوحه تلاش های مداوم برای بهبود روابط با باکو در پی حمله مرگبار به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در ژانویه سال گذشته، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران تا آنجا پیش رفت که در دیدار سه شنبه گذشته با جیحون بایراموف همتای آذربایجانی خود از شکل گرفتن فصل جدیدی در روابط میان تهران و باکو سخن گفت.
اما همانطور که امیل آودالیانی، استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس، گرجستان، به نیوزویک گفت: «این بدان معنا نیست که جمهوری اسلامی از توازن قدرت در قفقاز جنوبی خوشحال است».
یک دغدغه مشترکمحرک اصلی آشتی جمهوری آذربایجان و ایران، تمایل متقابل برای ثبات منطقه ای، حسن نیت ژئوپلیتیکی و چشم اندازهای اقتصادی است؛ به ویژه کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) که یک مسیر ریلی قابل توجه و البته تا حدودی بلندپروازانه را پیش بینی می کند هند را به روسیه از طریق آذربایجان و ایران متصل می کند.
این استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس به نیوزویک می گوید: «ایران و آذربایجان اکنون هر دو علاقه مند به نزدیکی به هم هستند، زیرا در سایه این نزدیکی تجارت آنها رشد می کند، عملیات کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب در حال گسترش است و به نظر می رسد باکو جاه طلبی های خود را برای باز کردن کریدور زنگزور کاهش داده است. تهران در تلاش برای عادی سازی روابط پیچیده سنتی خود است و بر همین اساس بهبود رابطه با آذربایجان هم در قالب استراتژی سیاست خارجی ایران می گنجد. از طرفی، آذربایجان نمیتواند اوضاع آشفته در رابطه با ایران را تحمل کند، زیرا این کشور هنوز باید با ارمنستان به توافق صلح دست یابد و در حال حاضر از زمان سقوط قرهباغ، انتقادهای جمعی غرب از باکو در این زمینه ادامه دارد.
کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب در صورت تحقق، میتواند مسیری را برای دور زدن تحریم ها در میدان تجارت جهانی برای ایران و روسیه فراهم کند. هر دو این کشورها با محدودیتهای اقتصادی اعمال شده توسط واشنگتن مواجه شدهاند.
اسرائیل نفوذ خود را گسترش می دهدتنش های زیربنایی همچنان پویایی بین باکو و تهران را تحت الشعاع قرار داده است، به ویژه روابط رو به رشد بی سر و صدا بین آذربایجان و اسرائیل که از زمان آغاز جنگ تمام عیار بر سر قره باغ کوهستانی در سپتامبر 2020 تقویت شده است. اسرائیل اکنون یک تامین کننده خارجی تسلیحات به آذربایجان و بزرگترین مشتری نفت این کشور شده است. دو کشور همچنین مکانیسم های اشتراک اطلاعاتی را در میان سایر زمینه های همکاری ایجاد کرده اند.
«فواد شهبازوف» تحلیلگر سیاسی، که پیش از این به عنوان پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و تحلیلگر ارشد در مرکز مطالعات استراتژیک خدمت می کرد، می گوید: شراکت بین آذربایجان و اسرائیل پدیده جدیدی نیست، اگرچه پس از جنگ دوم قره باغ در سال 2020 به طور چشمگیری عمیق تر شد. قبل از این درگیری، آذربایجان رویکرد محتاطانه ای را برای روابط دفاعی همه جانبه با اسرائیل در پیش گرفته بود. باکو همچنین به طور منظم با تهران به ویژه از طریق گفت و گوها درباره کریدور حمل و نقل بین المللی شمال - جنوب تعامل داشت.
با این حال، جنگ اخیر تغییرات اساسی در منطقه ایجاد کرد و ایران با بسیج نیروهای خود در نزدیکی مرزهای خود با ارمنستان و آذربایجان به درگیری پاسخ داد. جمهوری اسلامی در سالهای 2021 و 2022 نیز میزبان رزمایشهای نظامی گسترده در این منطقه مرزی بود.
شهبازوف گفت: آذربایجان به نوبه خود «گامی به عقب برنداشت، اما در عوض آشکارا و با صدای بلند از مشارکت دفاعی با تل آویو در رسانههای دولتی تمجید کرد. زیرا اسرائیل یکی از معدود کشورهایی است که فناوریهای پیشرفته و مدرن دفاعی آذربایجان را تأمین میکند».
وی با اشاره به مبادلات اطلاعاتی آذربایجان و اسرائیل افزود: بنابراین، باکو برای مشارکت اسرائیل ارزش زیادی قائل است و آن را وزنهای در برابر تهدیدات ایران میداند. در واقع، پس از جنگ 2020، شرکتهای اسرائیلی برای مشارکت در بازسازی قرهباغ جنگزده پس از جنگ، بهویژه در زمینه کشاورزی، رابطه خود با باکو را تعمیق بخشیدند. پس از فروپاشی آرتساخ در سال گذشته، آذربایجان حتی شراکت خود را با اسرائیل برای دستیابی به مهمات مدرن اضافی و پهپادهای احتمالی افزایش داد.
تفرقه بینداز و حکومت کنفراتر از رقابت ژئوپلیتیکی آذربایجان و ایران، یکدیگر را به ایجاد ناآرامی از درون متهم کردهاند. برای ایران، برقراری روابط با شبه نظامیان متشکل از مسلمانان شیعه یک استراتژی کلیدی در سیاست خارجی بوده است. شیعیان، اکثریت جمعیت ایران، عراق و آذربایجان و اقلیت های قابل توجهی در تعدادی از کشورهای دیگر را تشکیل می دهند.
برخی از مشهورترین نیروهایی که ادعای بیعت با محور مقاومت دارند، عبارتند از حزب الله لبنان، انصارالله یمن که با نام های حوثی ها شناخته می شوند، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و سازمان های مختلف در عراق، سوریه، یمن، بحرین و فراتر از آن.
این گروه ها به دنبال مبارزه با نفوذ اسرائیل، ایالات متحده و گروه های شبه نظامی مسلمان سنی فوق محافظه کار مانند القاعده و دولت اسلامی(داعش) هستند. در میان این اسامی، مقاومت اسلامی آذربایجان که «حسینیون» نیز نامیده می شود، کمتر برای مخاطبان بین المللی شناخته شده است.
شهبازوف می گوید: در سال 2021، در بحبوحه وخامت روابط بین باکو و تهران، مقامات آذربایجان به سمت سرکوب جوامع مذهبی طرفدار ایران در آذربایجان حرکت کردند، ده ها نفر را دستگیر کردند و به دنبال سرکوب نفوذ ایران در این کشور بودند. «حسینیون به دلیل ماهیت سکولار جامعه آذربایجان و وجهه منفی ایران در میان مردم پس از جنگ 2020 نتوانست از حمایت گسترده مردم محلی برخوردار شود. »
تهران نیز با ناآرامی های داخلی مرتبط با آذربایجان دست و پنجه نرم کرده است. ایران کشوری با 88 میلیون نفر جمعیت، یک کشور چند قومی با اکثریت فارس اما اقلیت قابل توجهی از آذری ها است که بر اساس برخی تخمین ها تا یک چهارم جمعیت را تشکیل می دهد. گروه های مستقر در باکو مانند جنبش بیداری ملی آذربایجان جنوبی به دنبال اتحاد جامعه آذری ایران با آذربایجان بوده اند.
«احمد کاظمی» استاد حقوق بینالملل و محقق ارشد اوراسیا در تهران می گوید: همانطور که حسینیون در آذربایجان نتوانست مانند سایر جنبشهای «محور مقاومت» از قدرت برخوردار شود، آذریهای ایران هم در برابر تلاشهای طولانی مدت برای تحریک تجزیه طلبی مقاومت کردهاند. آذریها در «شکلدهی» تاریخ ایران، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی نقش به سزایی داشتهاند و همیشه برای اقتدار و ارتقای ایران ایستادهاند. هرگز یک جنبش جداییطلبی بومی در مناطق آذرینشین ایران وجود نداشته است. در عوض، جنبشهای تصنعی و با حمایت خارجی توسط نهادهایی مانند تزارهای روسیه، شوروی استالینیستی و عثمانیها شکل گرفته که همگی به دلیل مقاومت آذریها شکست خوردهاند.
آتش زیر خاکستردر حالی که قفقاز با توجه به تسلط شوروی بر این منطقه در طول قرن بیستم غالباً در حوزه نفوذ روسیه به تصویر کشیده میشود، اما قرنهاست که قفقاز برای ایران اهمیت تاریخی داشته است. کاظمی گفت: «قفقاز هزاران سال است که بخشی از ایران بوده و از نظر تاریخی، ایران «کشور میزبان» در این منطقه محسوب میشود. قفقاز بخشی از حوزه تمدنی، فرهنگی و تاریخی ایران محسوب می شود.
در چنین فضایی، رابطه آذربایجان با اسرائیل بسیاری را در داخل ایران حساس کرده است. سردار سرتیپ محمدرضا آشتیانی وزیر دفاع ایران روز چهارشنبه در دیدار سورن پاپیکیان همتای ارمنی خود گفت: نباید اجازه دهیم منطقه قفقاز به میدان رقابت بین دیگران تبدیل شود، در غیر این صورت ثبات و امنیت هر کشوری به خطر می افتد. .
ترکیه، یکی از اعضای ناتو و یکی دیگر از قدرت های تاریخی که برای نفوذ در قفقاز رقابت می کند، خود را به یک چالش اصلی برای روابط تهران با منطقه قفقاز تبدیل کرده است. در همین حال، گرم شدن روابط بین آذربایجان و اسرائیل، یکی دیگر از متحدان ایالات متحده، نگرانیهایی را در ایران نسبت به استقرار «اسرائیل دوم» در قفقاز برانگیخته است. این اصطلاح به طور سنتی در مورد منطقه نیمه خودمختار اقلیم کردستان عراق کاربرد داشت که گهگاه مورد حمله موشکی جمهوری اسلامی قرار گرفته است. ایران نیز مانند عراق، سوریه و ترکیه، میزبان جمعیت قابل توجهی کرد همراه با گروه های کردی است که به دنبال ایجاد یک کشور مستقل هستند.
با این حال کاظمی تاکید کرد که جمهوری آذربایجان با توجه به جمعیت اکثریت شیعه، موقعیت استراتژیک به عنوان حائل بین ایران و روسیه و منابع انرژی فراوان، همواره جذابیت خاصی برای رژیم اسرائیل داشته است. وی گفت که مقامات اسرائیل «مکرراً از جمهوری آذربایجان به عنوان «وطن دوم یهودیان» یاد کردهاند که البته از نظر تاریخی بیاساس است.
سازش تهران با رابطه باکو – تل آویونیکیتا اسمگین، کارشناس شورای امور بینالملل روسیه، معتقد است که همکاری بین آذربایجان و اسرائیل تنها بی اعتمادی بین باکو و تهران را تشدید میکند. با این حال، او به نیوزویک گفت: «البته همکاری به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آذربایجان بهعنوان نماینده اسرائیل عمل میکند. بنابراین، در شرایط کنونی، مشارکت عملگرایانه بین ایران و آذربایجان امکانپذیر است، اگرچه روابط باکو با اسرائیل احتمالاً به عنوان یک عامل منفی برای توسعه آن تلقی خواهد شد».
این کارشناس با اشاره به رابطه در حال تقویت ایران و روسیه در حوزه های اقتصادی، نظامی و سیاسی می گوید: حفظ روابط مثبت با باکو برای ایران ضروری است، زیرا بخش قابل توجهی از محموله های نظامی بین روسیه و ایران از آذربایجان عبور می کند. ایجاد کریدور ارس فرصت ها را برای روابط تجاری روسیه و ایران و توسعه کریدور شمال و جنوب بیشتر می کند.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی ارمنستان ایران و آذربایجان انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی کریدور حمل و نقل بین المللی شمال بین آذربایجان و اسرائیل جمهوری آذربایجان بین باکو و تهران جمهوری اسلامی برای ایران قابل توجهی پس از جنگ گروه ها آذری ها قره باغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۰۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.